امام حسن مجتبى(علیه السلام) بعد از امضاى قرارداد صلح از کوفه به مدینه جدش پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و حدود ده سال در جوار ملکوتى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مسجد النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) گامهاى بسیار اساسى برداشت.
معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام مجتبى(علیه السلام) گرفت و به واسطههاى پنهان زیادى متوسل گردید حاکم نیشابورى با سند معتبر از ام بکر بنت مسور نقل مىکند که گفت:
«; حسن بنعلى(علیه السلام) را بارها مسموم کردند، لیکن اثر چندانى نگذاشت ولى در آخرین مرتبه زهر کبدش را پارهپاره کرد، که بعد از آن سه روز بیشتر زنده نماند.»
ابن ابی الحدید مینویسد: «چون معاویه خواست براى پسرش یزید بیعت بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(علیه السلام) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگتر و قوىتر از حسن بن على(علیه السلام) نمىدید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام مجتبى(علیه السلام) گرفت و به واسطههاى پنهان زیادى متوسل گردید حاکم نیشابورى با سند معتبر از ام بکر بنت مسور نقل مىکند که گفت:
«; حسن بنعلى(علیه السلام) را بارها مسموم کردند، لیکن اثر چندانى نگذاشت ولى در آخرین مرتبه زهر کبدش را پارهپاره کرد، که بعد از آن سه روز بیشتر زنده نماند.»
ابن ابی الحدید مینویسد: «چون معاویه خواست براى پسرش یزید بیعت بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(علیه السلام) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگتر و قوىتر از حسن بن على(علیه السلام) نمىدید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
در این توطئه، بیشترین نقش را مروان بنحکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتى معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طى نامهاى سرى از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت حسن بنعلى(علیه السلام) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
مروان جهت اجراى این توطئه مامور شد با جعده دختر اشعث همسر امام مجتبى(علیه السلام) تماس برقرار کند. معاویه در نامهاش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مىتواند با ما همکارى داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود صد هزار درهم به او بدهد.
بنا به گفته شعبى: چون جعده امام مجتبى(علیه السلام) را مسموم کرد، معاویه صدهزار درهم را به او داد، لیکن از ازدواج با پسرش یزید سرباز زد و در پیامى برایش نوشت: «چون علاقه به حیات و زندگى فرزندم یزید دارم، نمىگذارم با تو ازدواج کند.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(علیه السلام) روزه داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام(علیه السلام) فریاد برآورد:
«عدوة الله! قتلتنی قتلک الله و الله لا تصیبن منی خلفا و لقد غرک و سخر منک و الله یخزیک و یخزیه; دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى (خوشحالى) براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد.»
امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخنان خود فرمودند: «امام مجتبى(علیه السلام) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیشتر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.»
تطهیر جنایتکار
بعضى از مورخان همانند ابن خلدون و لامنس خواسته اند دامن معاویه را از این جنایت هولناک تطهیر کنند و بگویند، این هم از اخبار ساختگى است. ابن خلدون مىنویسد:
«و ما ینقل من ان معاویة دس الیه السم من زوجة جعدة بنت الاشعثفهو من احادیث الشیعة و حاشا لمعاویة من ذلک...; نسبت مسمومیت حسن بنعلى(علیه السلام) به معاویة ابىسفیان که به دست همسرش جعده دختر اشعث انجام شد، ساخته و پرداخته شیعه است و دامن معاویه از چنین نسبت هایى به دور است.»
ولامنس نیز مىنویسد: «و کان الغرض من هذا الاتهام و صم الامویین ... و لم یجرا على هذا القول بهذا الاتهام الشنیع جمهرة سوى المؤلفین من الشیعة.»
هدف از نسبت مسمومیت حسن بن على [علیه السلام] به معاویه بد نام کردن رژیم بنىامیه بوده و این اتهام را غیر از مؤلفان شیعه کسى مطرح نکرده است!!
اعتراف مورخان
توطئه معاویه جهت مسموم نمودن امام مجتبى(علیه السلام) به قدرى روشن و آشکار است که فرصت هر گونه انکار را از مورخان و دانشمندان گرفته است و از اینروست که آنان بدون اختلاف - جز در موارد اندک - آن را نگاشتهاند، از جمله آنهاست: ابن حجر عسقلانى، ابوالحسن على بن حسین بن على مسعودى، ابوالفرج اصفهانى،شیخ مفید، احمد بن یحیى بنجابر بلاذری، ابن عبدالبر، محمد بن على ابن شهرآشوب، ابن صباغ مالکى، سبط ابنجوزى، سیوطى، حاکم نیشابورى،احمد بن اعثم کوفى، و جمال الدین ابى الحجاج یوسف المزى.
به جهت اختصار به مطالب محمد بنجریر طبرى بسنده مىکنیم او مىنویسد:
علت وفات و رحلت امام مجتبى(علیه السلام) این بود که معاویه هفتاد مرتبه آن حضرت را مسموم کرد ولیکن اثر فورى و اساسى نگذاشت تا این که زهرى را جهت مسموم نمودن آن حضرت براى جعده دختر محمد ابن اشعثبن قیس کندى فرستاد و به همراه آن زهر، بیست هزار دینار فرستاد و ده قطعه باغ از باغهاى کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزیدبن معاویه درآورد. پس او در فرصتى خاص آن زهر را به خورد حسن بن على داد و مسمومش کرد».
مورخ توانا، علامه بزرگوار باقر شریف قرشى مىنویسد:
جعده دختر اشعث ابن قیس از خانواده هاى فرومایه، بسیار پست و فرصت طلب بود. او نسبت به امام مجتبى(علیه السلام) عقده است، شاید بدان جهت که نتوانسته بود از آن حضرت فرزندى داشته باشد; از اینرو وقتى زهر از سوى مروان رسید و وعدهها را شنید و پولها را مشاهده کرد، ارتکاب آن جرم بزرگ را پذیرفت و در روزى گرم و سوزان که امام مجتبى(علیه السلام) روزهدار بود، به هنگام افطار زهر را در کاسه شیر ریخت و به آن حضرت خورانید. زهر بلافاصله رودههایش را پاره کرد و امام از شدت درد به خود مىپیچید و مىفرمود: انالله و انا الیه راجعون. آخرین روزهاى حیات آن حضرت، جنادة بنامیه براى عیادت خدمتش آمد. او مىگوید: حال امام منقلب بود و از شدت درد مىنالید،تشتى را در برابر حضرت قرار داده بودند. هر چند گاه، لختههاى خون از راه دهان خارج مىشد، این جا بود که به وحشت افتادم و سخت ناراحتم شدم.
منبع: نگاهی به واپسین روزهای عمر امام حسن مجتبی (ع)