نقش دین در پیشرفت علم
علت این که افرادی دین و علم را دو راه بی ارتباط با هم می دانند؛ این است که شناخت درستی از ادیان الاهی به ویژه دین مبین اسلام و حوزۀ مسئولیت آن ندارند و نمی دانند مراد از دینی که با علم و تکنولوژی هیچ گونه مخالفتی ندارد، کدام دین است. دلیل نیاز آدمى به دین، وجود امورى است که انسان با عقل، حس و تجربه خود نمى تواند به آنها دست پیدا کند. این مطلب؛ یعنى محدودیت ابزار ادراکى ما در مباحث فلسفى، مورد تأیید عقل قرار گرفته و قرآن نیز به آن اشاره کرده و می فرماید: «… علّمکم ما لم تکونوا تعلمون»؛[۳۷] به شما آنچه را نمى دانستید، یاد داد. با این وصف، هیچ گاه بشر به نقطه اى نمى رسد که از دین بى نیاز شود. با پیشرفت تکنولوژی دامنه برنامه ریزی و قانون گذاری دین گسترش می یابد و با پیدایش موضوعات جدید فقهای تیزبین اسلام، احکام موضوعات جدید را از منابع فقه اسلام استنباط و استخراج می کنند و با وجود حوزه گسترده اجتهاد در فرهنگ اسلام جای هیچ گونه تردیدی بر انطباق احکام اسلام بر مقتضیات و نیازهای بشر عصر مدرن باقی نمی ماند. بنابر این بشر در هر مرحله از تکامل و پیشرفت علم که باشد به هیچ روی بی نیاز از دین و تعالیم الاهی انبیا نخواهد بود. از سوى دیگر، اگر چنین چیزى درست بود که پیشرفت علم و تکنولوژی باعث بی نیازی از دین شود، مى بایست پس از گذشت یک یا چند قرن از ظهور اسلام، بشر بى نیازى خود را از دین احراز مى کرد و با عقل خویش دنباله راه را مى پیمود. تاریخ معاصر بهترین گواه بر بطلان چنین امرى است. بشر نه تنها احساس بى نیازى از دین نکرده، بلکه پس از عصیان در برابر دین، بعد از رنسانس، و چشیدن تلخى هاى فراوان در این راه، امروزه هر لحظه به دین نزدیک تر و خود را به آن نیازمندتر احساس مى کند.